یه مارال قشقایی

ساخت وبلاگ
صبح ساعت شش و چهل دقیقه تقریبا تو یه روستایی نزدیک اردبیل که اسمش هم یادم نمیاد از خواب بیدار شدم (من و فاطی تعطیلات چند روزه تابستون رو اردبیل رفته بودیم) گوشی من زنگ خورد ؛صدای غمگین مریم گفت محسن ت یه مارال قشقایی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maralmehro بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 3 آذر 1398 ساعت: 14:06

شب خسته بود از درنگ سیاهش من سایه ام را ،  به میخانه بردم هی ریختم خورد و هی ریخت ، خوردم باهم شنیدیم و دیدیم میخواره ها و سیاه مست ها را و جام هائی که پر بود و می ماند ، خالی با هم دیدیم و شنیدیم آن یه مارال قشقایی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maralmehro بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:27

عصرکار بودم وارد بخش که شدم صدای بلند و عصبانی یه همراه همه جارو پر کرده و دعوا برا سر انجام نشدن سی تی آنژیو مریضش بود؛ همکارم داشت با بخش سی تی صحبت میکرد و میگفت چرا از صبح نگفتین که با مهر طب اورژانس انجام نمیشه تا من برگه رو پس بگیرم و بدم متخصص نورولوژی مهر کنه؟و خلاصه علت انجام نشدن سی تی این شد که برگه درخواست مهر متخصص مربوطه رو ندارههمراه مدام داد میزد تقصیر شماست که کار مریضم انجام نشده و میخوام ازتون شکایت کنم و توضیحات همکارم رو اصلا نمیشنید که همکارم آدرس دفتر پرستاری رو داد و گفت برو شکایت بیست دقیقه بعد از دفتر پرستاری زنگ زدن و من چیزایی که همکارم گفته بود رو به سوپروایزر گفتم یه مارال قشقایی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : پرستار,آروم, نویسنده : maralmehro بازدید : 68 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:45

با نسرین سر میدون امام نشسته بودیم و من ذرت میخوردم و نسرین آیس و میخندیدیم که یهو یکی به من سلام کرد  قیافه طرف برا من آشنا بود بعنی میدونستم همراه مریض بوده ولی یادم نمی اومد همراه کدوم مریضآقاهه:سلام خانم  من:سلام آقاهه:مرد من با چشمانی گرد:خدا بیامرزدش  آقاهه(چون دید من تعجب کردم):بابام ها ؛ فلانی ؛یه ماه تو بخشتون بستری بود مرد  من با یه لبخند عاجزانه:شرمنده یادم نمیاد و آقاهه:ولش کن شما هیچی یادت نمیاد و رفت  من همچنان تو شوک  نسرین میگه طرف میگه بابام مرده تو لبخند میزنی  میگم نسرین خب طرف یه کاره اومده میگه بابام مرد و انتظار داره من یادم بیاد باباشو  لبخندم لبخند معذرت خواهی بود  *حال یه مارال قشقایی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : عنوان,ندارد, نویسنده : maralmehro بازدید : 55 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:45

*نمیدونم من تب دارم یا بوشهر باز گرم شده؟؟؟

**انتظار خبری نیست مرا ...

یه مارال قشقایی...
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maralmehro بازدید : 59 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 6:13

چند تا تیله خوشگل و خوشرنگ  از تو شامپو بچه گلرنگ درآوردم و از دیشب هی باهاش سرگرمم 

تو بچگیم چند تا دونه داشتم و الان اینا برام خیلی جذابن 

کاش یکی باشه که دلش مث دل تیله ها پیدا باشه و بشه دید تو دلش چی میگذره 

 تو تلگرام یه گزینه چت با خود هست که نمیدونم خوبه یا بده ولی من دارم اونجا با خودم حرف میزنم و از آرزوهام با خودم میگم و گاهی درددلامو به خودم میگم و ...

* شادم تصور مي كني وقتي نداني

لبخندهاي شادي و غم فرق دارند

#فاضل_نظری

یه مارال قشقایی...
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : تیله,تیله بازی,تله پاتی,تله کابین رامسر,تلة,تله کینزی,تله موش,تله سیژ,تله ممبر,تله کابین, نویسنده : maralmehro بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 21:21

نمیدونم اینکه من واتساپو حذف کردم و دوباره نصبش کردم دیگه چه مرضی بود فقط اونایی که بلاکشون کرده بودم آزاد شدن 

همین [تشویش]

شاید حالا برم کلا پاکش کنم یه مدتی 

یه مارال قشقایی...
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : واتساپ,واتس اپ پلاس,واتساپ جی بی,واتساپ آبی,واتساپ دوم,واتس اپ برای کامپیوتر,واتساپ مشکی,واتساپ قرمز,واتساپ جاوا,واتس اپ gb, نویسنده : maralmehro بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 2:34

بیر بنده خدا 

ترافیکم کجا بود 

حوصله چیه؟

بی تفاوت شدم همین

یه مارال قشقایی...
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maralmehro بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 11:01

تو گفتی :《من در یک روز چهل و چهار بار غروب آفتاب را تماشا کردم》و کمی بعد گفتی : میدانی ... وقتی خیلی دلت گرفته باشد ، بیشتر دوست داری غروب ها را تماشا کنی این یه تکه از کتاب شازده کوچولو هست  منم از تماشای غروب لذت میبرم مخصوصا وقتی چیزی رو دلم سنگینی میکنه  دلم میخواد بشینم و اون چیز رو بسپارم به خورشید تا با خودش ببره پایین و دلم سبک بشه ؛ دلم آروم بشه  البته خیلی وقته غروب تماشا نکردم نه اینکه دلم نگرفته باشه ها  دلم گرفته اما یادم رفته براش کاری بکنم  الان دارم فکر میکنم کی برا دلم کاری کردم ؟؟؟ همین امروز صبح که لباس آبی قشنگی که مینا برام دوخته رو پو یه مارال قشقایی...ادامه مطلب
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : name,meaning,m,gif,and justice for all,like clockwork,l,es6,lost,symbol, نویسنده : maralmehro بازدید : 63 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:44

در صدا کردنِ نامِ تو یک

«کجایی؟!»

پنهان است،

یک «کاش می‌بودی»،

یک «کاش باشی»،

یک «کاش نمی‌رفتی»...

من نامِ تو را...

حذف به قرینه‌یِ این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم...

"علیرضا روشن"

پ.ن:الکی خواستم اینجا بگم هستم 

یه مارال قشقایی...
ما را در سایت یه مارال قشقایی دنبال می کنید

برچسب : دلتنگی,دلتنگیهای آدمی را باد,دلتنگی مادر,دلتنگی چیست,دلتنگی های عاشقانه فیلم,دلتنگی ها,دلتنگی یعنی,دلتنگی نوید زردی,دلتنگی عاشقانه,دلتنگی شعر, نویسنده : maralmehro بازدید : 89 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 9:44